فرومد بیادبرادرم حاج علی پورعلی 1351
بیاد برادرم حاج علی پورعلی
پیرم و گاهی دلم یاد از جوانی میکند بلبل شوقم هوای نغمه خوانی میکند
رفت امسال یاورم ازدست امااوهنوز در درونم زنده است و زندگانی میکند
خود یتیم بودی رحم میکردی بریتیم هر کریمی درثنا صد بار امین میکند
جای او خا لیست بر احوال فقیر غصه درماندگان ویراغمگین میکند
دردوران حیات خیری ندید وزودرفت تا ابد روح وروانش جاودانی میکند
بعدوی اهل وتبارش غمناک و مستدام پور اوهم برایش نوحه خوانی میکند
ای رفیقان بخوانید فاتحه بهر ثواب برمزارش اقربا قطعه سرایی میکند
ای خدای هیچکس نکن بی سرپناه بی پناهی وتباهی غم رافزونی میکند
بوسعید درفکربهاران زنده است چون بهاران میرسد بامن خزانی میکند
*****************************************
نقدی بر اشعار : از برادر عزیزم آقای عباس جان محمدی
دوست ما پیر است و یاد ازجوانی میکند *بلبل شوقش هوای نغمه خوانی میکند
رفت امسال اربرش عزیزو یاورش * لیک دردروننش زنده است وزندگانی میکند
خود یتیم بوددست ویاورهم یتیم * هر یتیمی درفراق بایتیمان همنوایی میکند
درحیات بودنش خیری ازدنیا ندید * تاابد روح وروانش جاودانی میکند
چون برفت ایل وتبارش دل غمین * هم برادرهم پدرازبرایش نوحه خوانی میکند
ای خدای مهربان کس نگردد بی برار * درغم نادیدنش دل داداز بینوایی میکند
بوسعید درفکربهاران زنده است * چون بهاران میرسدباوی خزانی میکند
زنده باشدبوسعید باهمه ایل وتبار * لاجرم چون هست او زندگانی میکند