دوران کودکی درفرومد
بنام خدایی که ابری رامیگریاند تاگلی رابخنداند.
دوران کودکی :
کاش کودک بودم تابزرگترین شیطنت زندگییم نقاشی روی دیواربود.
کاش کودک بودم تا ازته دل می خندیدم نه مجبور باشم همراه تبسمی تلخ برلب داشته اشم.
کاش کودک بودم تادراوج دردوناراحتی با یک بوسه مادر همه چیزرافراموش میکردم .
کاش می شد بچگی رازنده کرد کودکی شد کودکانه گریه کرد
فاصله باکودکی هامان چه کرد کاش می شدبچه گانه خنده کرد
شعرقهرقهرم تاقیامت راسرود آن قیامت که دمی بیشتر نبود
بوسعید یاد ازبهاران مینمود فکرهای کودکی افسرده بود
+ نوشته شده در سه شنبه یکم بهمن ۱۳۹۲ ساعت 7:10 توسط ابراهیم پورعلی
|