نفس درسینه حبس است ای  برادر* سکوت امشبم همرنگ درد است ای برادر               

نوای دل شنیدن دارد امشب ای برادر  *  نوایم غصه وغم دارد امشب ای برادر

نمیدانم صدایی میرسد اینک به گوشت *   صدای ناله از عمق وجوداست ای برادر

دلم آشفته وباورندارد که   زین    پس *  نبودت سرد همچون غروب است ای برادر

نگاه اشک ریزان روبراهت که باز آیی *   بگویی این همه ماتم دروغ ای برادر

بخوان قاری الرحمن  تامطلع الفجر*  که زیرخاک تنی بیجان و روح است ای برادر